Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارس نیوز»
2024-04-28@14:35:09 GMT

قرار نیست «یک روز بخصوص» میلیونی بفروشد!

تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۷۷۹۹۱

قرار نیست «یک روز بخصوص» میلیونی بفروشد!

به گزارش پارس نیوز، «در این فیلم نتیجه برایم مهم نبود، بلکه دوست داشتم موقعیتی خلق کنم که تماشاگر بگوید، اگر من بودم چه می‌کردم؟»، به گفته همایون اسعدیان در «یک روز بخصوص» خود، عوامل و مخاطباناش را در چنین موقعیتی قرار داده است. کارگردانی که معتقد است پایان‌بندی متفاوتی می‌توانست برای فیلم به تصویر بکشد تا بسیاری از تماشاگران به جای کشیدن یک نفس راحت از انتخابی که قهرمان قصه می‌کند، نگویند این یک دروغ است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با همایون اسعدیان کارگردان «یک روز بخصوص» درباره شرایط اکران فیلم‌ها، دغدغه‌هایش در این فیلم و انحطاط اخلاقی جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم گفت‌و‌گو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید. ظاهرا فروش در ابتدای اکران خیلی راضی‌کننده نبوده است؛ درست است؟
«یک روز بخصوص» و «آباجان» در هفته اول اکران خود که قبل از تعطیلات نوروز بود وضعیت فوق‌العاده بدی داشتند. البته به شخصه اگر می‌خواستم در آن زمان که همزمان با چهارشنبه سوری بود به سینما بروم، قطعاً یک فیلم کمدی را انتخاب می‌کردم.
یکی از دلایل سخت شدن کار شما هم رقبای جدی در ژانر کمدی بودند.
دقیقاً.موضوع همین است. دو فیلم خوب کمدی همزمان با دو فیلم جدی روی پرده بودند و قطعاً مردم انتخابشان در این ایام فیلم کمدی است. ولی خوشبختانه هفته دوم اکران که با تعطیلات نوروزی همراه شد جهش خیلی خوبی در فروش اتفاق افتاد که شامل هر دو فیلم جدی در حال اکران شد. یعنی میزان فروش چهار پنج برابر شد که همین روند تاکنون ادامه داشته است. همچنین در حال حاضر که تعطیلات تمام شده است، امیدواریم با پخش تیزرهای تلویزیونی که سینما رفتن شکل دیگری به خود می‌گیرد موقعیت بهتری را به دست بیاوریم.
چندی پیش آماری از 40 درصد افت فروش وهمچنین کاهش مخاطب در سینما منتشر شد. برخی معتقدند گران شدن بلیت سینما و توقف پخش تیزرهای ماهواره‌ای این ریزش را به همراه داشته است؛ نظر خودتان دراین مورد چیست؟
بهتر است مسأله‌ای را درباره فیلم خودم بگویم. زمانی که «یک روز بخصوص» را فیلمبرداری می‌کردیم، می‌دانستم که قرار نیست با یک فروش نجومی و میلیادری مانند فیلم‌های سال گذشته آن هم برای چنین فیلم جدی ای روبه‌رو شویم. این ادعا مربوط به همان زمان است نه الان که فیلم روی پرده است. ما اگر بتوانیم مخاطب خودمان را پیدا کنیم و فروش معقولی داشته باشیم؛ راضی هستیم. فروش معقول یعنی سرمایه فیلم برگردد و کارمان را تداوم ببخشیم. طبیعتاً تصور اینکه این فیلم یا فیلم‌هایی در این ژانر فروش ده‌ها میلیاردی کنند برای کسی است که به اوضاع سینمای ایران و مخاطبان اشراف نداشته باشد که فکر نمی‌کنم شخصاً چنین آدمی باشم.
ولی بدون رودربایستی باید گفت فروش خوب سال گذشته تا اندازه‌ای وابسته به پخش تیزرها در شبکه‌های ماهواره‌ای بود.
درست است؛ اتفاقاً همان سال پیش بود که پخش تیزرهای ماهواره‌ای آغاز شد و نه تنها در اکران نوروزی بلکه در تمام سال نقش تعیین‌کننده‌ای در فروش فیلم‌های سینمای ایران داشت. تعیین‌کننده به این مفهوم که اطلاع‌رسانی به شکل خیلی وسیعی صورت گرفت. وقتی در روز بارها آنونس فیلم از شبکه‌های پربیننده پخش می‌شود قطعاً شرایط فرق می‌کند تا اینکه یک تیزر 20-30 ثانیه‌ای از تلویزیون خودمان پخش شود. قطعاً این دو قابل مقایسه نیستند. در حال حاضر من تیزر 30 ثانیه‌ای به تلویزیون داده‌ام که روزی ده بار پخش می‌شود. این چند ثانیه در بین برنامه‌های تلویزیون گم می‌شود و قطعاً تأثیر کمتری دارد.
علاوه بر آن، بحث میزان مخاطب هم مطرح است.
بله. هم میزان مخاطب و هم تعداد و زمان تیزرها. به‌عنوان رئیس شورای صنفی نمایش آمار هفتگی فروش را دریافت می‌کنم؛ نمونه‌هایی وجود داشت که فکر می‌کردیم فروش‌اش به زور به یک میلیارد برسد؛ ولی به محض پخش تبلیغات‌اش در شبکه‌ای‌ ماهواره‌ای، فروشش سه تا چهار برابر شد و در نهایت فروشی معادل چهار میلیارد پیدا کرد. این تجربه‌هایی است که به عینه دیده‌ایم.
پس به نوعی شما موافق پخش تبلیغات از شبکه‌های ماهواره‌ای هستید؟
بله. اتفاقاً سال گذشته جلسه‌ای درباره این موضوع داشتیم که متأسفانه نه تنها به نتیجه مطلوب نرسیدیم، حتی مسئولان نتوانستند ما را قانع کنند که اشکال پخش تیزرها از شبکه‌های ماهواره‌ای چیست؟! در صورتی که می‌توان از این زاویه به موضوع نگاه کرد که اگر تیزر فیلم‌های ایرانی از شبکه‌های خارجی که فرض کنیم شبکه معاند هم هستند پخش شود، مخاطب را به سمت سینمای ایران سوق می‌دهد. یعنی مستقیماً می‌گوید از تماشای برنامه‌های این شبکه دست بکشید و بروید خوراکی را که جمهوری اسلامی ایران برایتان در نظر گرفته ببینید. به همین دلیل اشکالی در این قضیه نمی‌بینم چون با این تبلیغات کالای خودش را تبلیغ نمی‌کند و اگر این اطلاع‌رسانی به سینمای ایران کمک می‌کند چرا باید آن را از سینما دریغ کنیم! این در حالی است که بسیاری از تهیه‌کنندگان و فیلمسازان سرمایه شخصی خود را برای ساخت فیلم صرف کرده‌اند و جالب است در این شرایط، محصولات خوراکی ایرانی در شبکه‌های خارجی تبلیغ می‌شود و هیچ برخوردی با آنها نمی‌شود، این محدودیت فقط شامل سینمای ایران می شود که بخش فرهنگی جامعه است.
البته فضای مجازی هم در این مورد و البته فیلم شما خوب عمل کرده است.
فضای مجازی روزبه روز در حال پیشرفت است ولی قطعاً گستردگی شبکه‌های ماهواره‌ای که سرتاسر ایران را در برمی گیرند ندارد. ولی ما بخش جدی از تبلیغاتمان را بر عهده فضای مجازی گذاشتیم و اتفاق مثبتی که در این فضا افتاد حمایت هر شش فیلم و عواملش از یکدیگر بود. به‌عنوان مثال سعید سهیلی مردم را به تماشای فیلم «ماجرای نیمروز» و در ادامه بقیه فیلم‌ها تشویق کرد.
اتفاقی که به نظر می‌رسد نخستین بار است رخ می‌دهد؟
بله. ما تا به حال چنین چیزی را نداشتیم. چون تا قبل از این همه تصور می‌کردند اگر مردم را به تماشای فیلم دیگری تشویق کنند از مخاطب فیلم خودشان کم می‌شود. رسیدن به این آگاهی بی‌شک به سینمای ایران کمک شایانی می‌کند.
پیشنهاد جدی شما برای این روزها چیست؟
شخصاً فیلم «خوب، بد، جلف» را خیلی دوست داشتم. فیلم آقای سعید سهیلی و هاتف علیمردانی را هم توصیه می‌کنم. حتی فیلم «سه بیگانه» را هم که شاید در بین این جمع، فیلم ضعیف تری به نظر بیاید پیشنهاد می‌کنم؛ چون باید بپذیریم که مردم سلایق گوناگونی دارند. در نهایت امیدوارم تلویزیون خودمان در شرایطی که ما به شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ نمی‌دهیم و ممکن است لطمات بدی بخوریم همراهی بیشتری با ما داشته باشد.
چه اتفاقی افتاد که بعد از ساخت دو فیلم اخلاقی مذهبی یعنی «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» سراغ سوژه‌ای اجتماعی و البته اخلاقی رفتید؟
من «بوسیدن روی ماه» و «طلا و مس» را هم دو اثر اجتماعی می‌دانم.
درست است ولی در آن دو فیلم اخلاق به تبعیت از مذهب بر بی‌اخلاقی غلبه کرد و این بار ارزش‌های دیگری حاکم بود.
در این زمینه اختلاف‌نظر داریم. بارها گفته‌ام که باور ندارم «طلا و مس» فیلمی دینی است. چون اصولاً اعتقاد ندارم که وقتی درباره اخلاق حرف می‌زنیم؛ یعنی بحث دینی می‌کنیم. اخلاق، بخشی از دین است ولی در همه جوامع، حتی در جوامعی که چندان دین مدار نیستند معنا دارد.
البته این روزها در جامعه ما هم معضل اصلی توجه نکردن به اخلاق است.
دقیقاً. روابط انسانی برای این وضع شده است که انسان‌ها در کنار هم با آرامش بیشتری زندگی کنند. همان‌طور که گفتید در شرایط فعلی جامعه ما مشکل زیر پا گذاشتن اصول ارتباط انسان‌ها است.
البته موضوع اخلاق و بی‌اخلاقی و مقابله این دو با هم بارها و بارها در آثار مختلف به تصویر کشیده شده است. نگران نبودید انگ به تکرار افتادن نصیبتان شود؟
جالب است حملاتی که در جشنواره به فیلم من می‌شد، از این منظر بود که موضوع اخلاقی نخ نمایی را مطرح می‌کند. در صورتی که همه ما آنقدر آلوده بی‌اخلاقی شده‌ایم که دوست نداریم کسی درباره‌اش صحبت کند یا فیلم بسازد. یقیناً همه ما حالا کم یا زیاد از اخلاق دور شده‌ایم؛ برای همین فکرمی کنیم اخلاق موضوعی نخ نما شده است و نیازی به پرداخت ندارد. متأسفانه این روزها همه چیز عادی شده است. دروغ، فساد، رشوه و.... این روزها خیلی راحت از اختلاس در فضای مجازی صحبت می‌کنیم و جوک می‌سازیم.
می خواهم به این سؤال صادقانه پاسخ دهید؛ شما اگر جای حامد بودید و خواهرتان نیاز به قلب داشت چه کاری می‌کردید؟
اتفاقاً این سؤال را بارها از خودم پرسیدم. من هم ممکن بود این کار را انجام دهم.
کاری که حامد نکرد. پس می‌توانستید فیلم را به گونه‌ای دیگر تمام کنید؟
بله. می‌توانستم این کار را انجام دهم که حامد حاضر می‌شود در فهرست پیوند اعضا دست ببرد. اینکه حامد در رودربایستی با خواهرش و نجات جان او این کار را می‌کند.
و چه شد که در نهایت به این نتیجه رسیدید که پایان فیلم خلاف چیزی باشد که خودتان انجام می‌دهید؟
اگر حامد این کار را می‌کرد تا پایان عمرش باید با عذاب وجدان زندگی می‌کرد. شخصاً اگر این کار را می‌کردم تمام آینده‌ام را با عذاب وجدان همراه می‌کردم. البته شاید مانند برخی از آدم‌ها برای فرار از این عذاب وجدان، خود را توجیه می‌کردم؛ که مثلاً اگر من این کار را نمی‌کردم دیگری انجام می‌داد.
همین شکل از توجیه را در فیلم با وجود زن و شوهر کنار تخت منیژه نشان دادید که اگر قلب به خواهر من هم نرسد با وجود این زن و مرد به آن پیرمرد نمی‌رسد.
اصلاً حرف این فیلم، انتخاب است. چون انتخاب اول انتخاب‌های بعدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. و برای همه این انتخاب‌ها توجیه داریم. اگر من رشوه نگیرم دیگری می‌گیرد. با شما موافقم که اگر حامد تصمیم اول خود را می‌گرفت حق به حقدار نمی‌رسید ولی او با انتخاب نهایی خود به نوعی خودش را نجات داد. به نظر من هیچ آدمی یک‌شبه تبدیل به دزد، خلافکار و... نمی‌شود. همه ما اگر به گذشته‌مان برگردیم متوجه می‌شویم که نخستین قدم‌هایی که ما را به اینجا رسانده 20 سال پیش برداشته‌ایم. شاید آن قدم و انتخاب را پیدا نکنیم ولی در نهایت برای تبدیل شدنمان به یک آدم سودجو و منفعت طلب توجیه داریم.
برای پایان‌بندی متفاوتی که از آن یاد کردید تصویری هم داشتید؟
بله. این دختر را برای پیوند قلب به اتاق عمل می‌بردم و حامد در محوطه بیمارستان می‌نشست و گریه می‌کرد. یعنی گریه که عذاب وجدان آینده در آن دیده می‌شود و اینکه دیگر آرامشی نخواهد دید.
و فکر می‌کنید تماشاگر با مدلی که در فیلم دیده شد چه برخوردی کرد؟
بسیاری معتقد بودند که دروغ است. اکثریت معتقد بودند هر کس جای حامد بود می‌پذیرفت که خواهرش عمل شود. در صورتی که قهرمان‌های سینمای ما قرار نیست کاری را انجام دهند که ما می‌کنیم. قهرمان‌ها کاری را انجام می‌دهند که ما نمی‌کنیم. می‌خواهم این سؤال را بپرسم؛ چند نفر از ما آقایان حاضر هستیم مانند شخصیت اول فیلم «تایتانیک»، برای نجات زنی دیگر جان خودمان را از دست بدهیم؟!
یک در صد هم وجود ندارد!
یک در میلیون هم وجود ندارد. زن را پرت می‌کنیم و جان خودمان را نجات می‌دهیم. ولی شخصیت جک و انتخابش را دوست داریم چون این قهرمان را دوست داریم و آنقدر این قهرمان را خوب نشان دادند که باورش کردیم. اگر قهرمانان ما و انتخاب‌شان را دروغ می‌پندارند نشان از ضعف در پرداخت ما است نه ضعف موضوع.
پس دلیل اینکه مخاطب کار قهرمان فیلم شما را دروغ می‌داند، ضعف کارتان است؟
زمانی که این فیلم را می‌ساختم تمام توان خود را به کار بردم و اثری که روی پرده می‌بینید همه چیزی بود که به آن فکر می‌کردم. قطعاً فیلمی که می‌سازیم به مفهوم کامل بودن نیست. بعد از ساخت فیلم بارها و بارها به تک‌تک جزئیات فیلم فکر می‌کنم. در مورد «یک روز بخصوص» هم خیلی فکر کردم که کاش چالش‌های بیشتری ایجاد می‌کردم. ولی همه این‌ها به درد فیلم بعدی می‌خورد.
وقتی مخاطب براحتی پایان‌بندی فیلم را دروغ می‌داند، یعنی انحطاط و سقوط اخلاقی را به وضوح می‌بینیم. شما این انحطاط را دیدید که «یک روز بخصوص» را ساختید؟
بله. قبلاً هم گفته ام. به اعتقاد من این انحطاط محصول یک یا دوسال نیست. این موضوع نیازمند یک بحث اجتماعی مفصل است. فقط این را می‌دانم که در یک دوره هشت ساله آنچنان فساد نهادینه و علنی شد که برطرف کردن آن با چند نسل و دولت هم امکان پذیر نیست.
به نوعی در این فیلم هم نشان دادید که سالم بودن در چنین جامعه‌ای کاری سخت و گاهی هم نشدنی است.
واقعا همین‌طور است. چون بسیاری از مخاطبان پایان فیلم را دروغ می‌دانستند. پس این بدان معنا است که ارزش‌ها تغییر کرده است. اگر این فیلم ده سال پیش ساخته می‌شد نظر مردم فرق می‌کرد. در گذشته اگر کسی در اداره رشوه می‌گرفت به فردی منفور تبدیل می‌شد ولی این روزها از چنین افرادی به‌عنوان زرنگ و توانمند یاد می‌شود. ما برای توجیه رفتارمان کلمات جدید را وارد کردیم.
شما در این فیلم دو انتخاب را مطرح کردید. انتخاب حامد و منیژه. شما روی انتخاب حامد به اندازه کافی مانور دادید ولی منیژه و انتخابش را در یک یا دو سکانس کوتاه خلاصه کردید. چرا سعی نکردید این شخصیت و چالش‌های ذهنی‌اش را برای انتخاب مرگ و زندگی‌اش در مقابل اخلاق و بی‌اخلاقی بیشتر به تصویر بکشید؟
قطعاً این چیزی که شما می‌گویید نقطه ضعف فیلم است.
و این بحث درمورد شخصیت سودابه با بازی پریناز هم صدق می‌کند.
درست است؛ برخی از شخصیت‌ها شاید پرداخت مناسبی نداشته باشند و با تمام تلاشی که کردم احساس می‌کنم هنوز چیزی کم دارد. ولی خب در کنار آن شخصیت‌هایی هستند که بخوبی پرداخت و اجرا شده‌اند.
مثل کاراکتر سازگار با بازی فرهاد اصلانی.
بله. بوفه چی که خودم به شخصه خیلی دوستش داشتم. البته یک نکته بگویم که به هیچ عنوان توجیه ضعف‌های فیلم نیست. من حامد را در این فیلم آدم تنهایی می‌دانستم که در راهی که انتخاب کرده به هیچ کسی نمی‌تواند اطمینان کند. در طول مسیری که حامد تصمیم می‌گیرد خواهرش را عمل کند تا پایان فیلم فقط یک جا از سودابه می‌پرسد: «اگر خواهر خودت بود چه کار می‌کردی؟» هیچ کجا هیچ توضیحی نمی‌دهد چون خودش می‌داند چه کار می‌کند. به نظر می‌رسد باید سرش را پایین بیندازد و تنهایی حرکت کند و در این مسیر خرد شود. این آدم نمی‌تواند دردش را به کسی بگوید و مجبور است دروغ‌های متعدد بگوید بدون اینکه بتواند با دیگران مشورت کند. این تنهایی حامد را دوست داشتم.
و البته مصطفی زمانی می‌توانست بهتر از این، چنین شخصیت پیچیده و تنهایی را بازی کند. کاری که پریناز ایزدیار و حتی بازیگر نقش سودابه می‌توانستند برای پررنگ‌تر شدن نقش انجام دهند. کاری که فرهاد اصلانی با نقش سازگار کرد.
من خیلی صادقانه اعتراف می‌کنم در ابتدا به بازیگر ایراد نگیریم. بازیگر برای اینکه توانایی خودش را به نمایش بگذارد باید نقش بخوبی برایش شکل گرفته باشد. اگر من نتوانسته باشم در نگارش فیلمنامه نقش را پخته کنم هر بازیگری باشد نمی‌تواند آن را به اوج برساند. وقتی نقش، نقش درستی است و بازیگر آن را بخوبی ایفا کرده طبیعتاً به دل مخاطب می‌نشیند. من در توانایی‌های خانم ایزدیار و مصطفی زمانی و محسن کیایی شک ندارم بلکه به توانایی خودم در نگارش فیلمنامه تردید دارم.
ظاهراً برای نقش حامد قبل از مصطفی زمانی با حامد بهداد صحبت کرده بودید. فکر می‌کنید با حضور بهداد چه اتفاقی برای فیلم و نقش حامد می‌افتاد؟
بله ولی در ادامه دچار مشکل شدیم و خیلی محترمانه از هم خداحافظی کردیم. الان نمی‌دانم با حضور حامد بهداد چه اتفاقی برای فیلم و نقش می‌افتاد ولی خوشحالم که مصطفی این نقش را بازی کرده است.
حرف و حدیث‌های زیادی در فضای مجازی در خصوص استفاده از رانت دولت برای این فیلم شنیده می‌شود. در حالی که شما بارها از این فیلم به‌عنوان یک فیلم مستقل یاد کرده اید. در این مورد توضیح می‌دهید؟
متأسفانه تهمت‌های زیادی در این مورد شنیده ام. اینکه وزارت بهداشت هزینه این فیلم را داده است. در حالی که اگر چنین اتفاقی می‌افتاد، برای ما هم خوشایند بود و قطعاً نام این ارگان را هم در تیتراژ می‌آوردیم. در صورتی که ما حتی اجازه فیلمبرداری از داخل بیمارستان را نداشتیم و تمام سکانس‌های داخلی بیمارستان دکور بود.
برخی صحبت‌ها هم مبنی بر این است که هزینه این فیلم را فارابی تأمین کرده است.
ما هم مانند همه فیلم‌ها از بنیاد فارابی وام گرفته‌ایم و باید این پول را پس بدهیم. سرمایه‌گذار این فیلم همان‌طور که در تیتراژ آمده است، من و آقای سرتیپی هستیم. هیچ مشارکتی هم با فارابی نداشتیم و قطعاً باید پول را پس بدهیم.
برخی از منتقدان بر این باورند که بعد از «بوسیدن روی ماه» و «طلا و مس»، «یک روز بخصوص» یک عقبگرد برای همایون اسعدیان به حساب می‌آید. خودتان چطور فکر می‌کنید؟
من نظری ندارم و فقط این را می‌دانم که قشنگی حرفه فیلمسازی به همین است. شما چند کارگردان را در جهان سراغ دارید که فیلم به فیلم به جلو پیشرفت کرده باشند؟ خیلی‌ها معتقدند فیلم «فروشنده» و «جدایی نادر از سیمین» از فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی ضعیف‌تر است. ولی آن دو در جشنواره‌های جهانی موفق می‌شوند. پس قشنگی این حرفه به این فراز و فرودهاست. همه ما عقبگردهای سنگین داریم و گاهی سقوط آزاد را هم تجربه می‌کنیم.

منبع: پارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۷۷۹۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درآمد ۷۰۰ میلیونی «گالیله»!/ «آکادمی پرندگان» ۵۰ میلیون فروخت

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل هنرهای نمایشی، آمار فروش و تعداد تماشاگران نمایش‌های مجموعه تئاتر شهر، تالار هنر و همچنین تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه ۷ اردیبهشت‌ ۱۴۰۳ اعلام شد.

نمایش «گالیله» به کارگردانی شهاب‌الدین حسین‌پور که از ۲۹ فروردین در تالار اصلی با ظرفیت ۵۷۹ مخاطب و قیمت بلیت۳۰۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده است، با مجموع ۸ اجرا و میزبانی از ۳ هزار و ۴۱۵ مخاطب (با احتساب بلیت تمام‌بها، نیم‌بها، تخفیف‌دار و مهمان) توانست به فروشی معادل ۷۸۸ میلیون و ۵۴۰ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «روال عادی» به کارگردانی کیارش رُست که اجرای خود را از ۳۰ فروردین در تالار چهارسو، با ظرفیت۱۳۲ نفر و قیمت بلیت ۱۸۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۸ اجرا و میزبانی از ۶۰۴ مخاطب توانست به فروشی معادل ۸۴ میلیون و ۲۷۶ هزار تومان برسد.

نمایش «توقف اتانازی» به کارگردانی محمدرضا عطایی‌فر که اجرای خود را از ۲۳ فروردین در تالار چهارسو با ظرفیت۱۳۲ نفر و قیمت بلیت۱۸۰ هزار تومان آغاز کرده است، با مجموع ۱۴ اجرا و میزبانی از ۱ هزار و ۱۱۰ مخاطب، توانست به فروشی معادل ۱۵۵ میلیون و ۴۳۰ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «آن بُرد» به کارگردانی مهدی زندیه و آیدین تمبرچی نیز که اجرای خود را از ۲۳ فروردین در تالار قشقایی ساعت ۱۸ با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت۱۷۰ هزار تومان آغاز کرده است، با ۱۶ اجرا و میزبانی از ۱ هزار و ۳۹۶ مخاطب، فروشی معادل ۲۱۲ میلیون۲۹۶ هزار تومان داشته است.

نمایش «پس از» به کارگردانی مرتضی کوهی نیز که اجرای خود را از ۲۳ فروردین در تالار قشقایی، با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۱۴۰ هزار تومان آغاز کرده است، با ۱۴ اجرا و میزبانی از ۱ هزار و ۲۰۵ مخاطب به فروشی معادل ۱۳۸ میلیون و ۸۸۰ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «آبی گونه» به کارگردانی کاوه مهدوی که از ۲۳ فروردین در تالار سایه با ظرفیت ۷۲ نفر و قیمت بلیت۱۵۰ هزار تومان اجرای خود را آغاز کرده است،‌ با مجموع ۱۴ اجرا و میزبانی از ۵۱۶ مخاطب به فروشی معادل ۵۳ میلیون و ۹۲۵ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایش «کان لم یکن» به کارگردانی سید علی موسویان که از ۲۶ فروردین در تالار سایه با ظرفیت صندلی۷۲ نفر و قیمت بلیت۱۵۰ هزارتومان روی صحنه رفته است، با ۱۲ اجرا، ۳۰۲ مخاطب جذب کرده و به فروشی معادل ۲۷ میلیون و ۵۱۹ هزار تومان دست پیدا کرده است.

نمایش «نظام ابن عربی» به کارگردانی یاسمین عباسی که از ۲ اردیبهشت‌ در کارگاه نمایش با ظرفیت صندلی ۲۶ نفر و قیمت بلیت ۱۰۰ هزارتومان به صحنه رفته است، با ۶ اجرا میزبان ۱۲۳ مخاطب بوده و به فروش ۹ میلیون و ۹۰ هزار تومان دست پیدا کرده است.

در تماشاخانه سنگلج، نمایش «سلطان عمرا بمیرد» به کارگردانی محمدجواد کبودرآهنگی که از ۴ اردیبهشت‌ ۱۴۰۳به صحنه رفته است؛ چهارمین اجرای خود را پشت سر گذاشت و در مجموع، میزبان ۱۵۷ تماشاگر بوده است. این نمایش با احتساب بلیت‌های تمام بها، نیم بها، مهمان و تخفیف‌دار با بلیت ۱۰۰ هزار تومانی و ظرفیت سالن۲۳۶ نفری، مبلغ ۱ میلیون و ۹۹۰ هزار تومان فروخته است.

همچنین نمایش «شاماران» به کارگردانی ساسان شکوریان نیز که اجرای خود را از ۲۲ فروردین‌ ۱۴۰۳ آغاز کرده است؛ با ۱۵ اجرا توانسته است ۴۹۸ تماشاگر را به تماشاخانه سنگلج جلب کند. این نمایش با احتساب بلیت‌های تمام بها، نیم بها، مهمان و تخفیف‌دار با بلیت ۸۰ هزار تومانی و ظرفیت سالن۲۳۶ نفری، توانسته مبلغ ۲۲ میلیون و ۲۸۰ هزار تومان بفروشد.

در تالار هنر، نمایش«انگشتر اسرارآمیز» به کارگردانی میثم یوسفی که از ۳ اسفند ۱۴۰۲ با ظرفیت ۲۴۴ نفری به صحنه رفته است؛ با ۶ اجرا و قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان، توانست ۶۰۱ تماشاگر را جلب کند و به فروش ۴۴ میلیون و ۱۲۱ هزار تومان دست پیدا کند.

همچنین نمایش «آکادمی پرندگان» به کارگردانی حسین مزینانی که از ۲۲ فروردین‌ ۱۴۰۳در تالار هنر با ظرفیت ۲۴۴ نفری به صحنه رفته است؛ با ۱۵ اجرا و قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان، توانسته ۷۶۱ تماشاگر را جلب کند و به فروش ۵۰ میلیون و ۶۴۴ هزار تومان دست پیدا کند.

نمایشنامه‌خوانی «پینوکیو» به کارگردانی داود زارع که ۷ اردیبهشت‌ در تالار هنر با ظرفیت ۲۴۴ نفری انجام شد، با ۱ اجرا و قیمت بلیت ۸۰ هزارتومان، توانست ۲۴۴ تماشاگر را به سالن جلب کند و به فروش ۱۹ میلیون و ۸۸۸ هزار تومانی برسد.

عکس از رضا معطریان است.

کد خبر 6089737 فریبرز دارایی

دیگر خبرها

  • تصاویری جدید از میزان خسارت تورنادو مرگبار به شهر ۱۲۵ میلیونی چین!
  • ریزش میلیونی قیمت‌ها در بازار طلا و سکه/ پیش‌بینی قیمت‌های فردا
  • این پز اجتماعی میلیون ها تومان برای افراد آب می خورد | سگ گردانی و درآمد میلیونی داگ واکرها
  • پیش بینی قیمت طلا و سکه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / سکه بهار ۳۸ میلیونی شد
  • این روزها همه گریه می‌کنند، بخصوص گلرها!
  • درآمد ۷۰۰ میلیونی «گالیله»!/ «آکادمی پرندگان» ۵۰ میلیون فروخت
  • هزینه 5 میلیونی برای هر ایرانی/ ماجرا چیست؟!
  • هوینس خبر داد: انتقال صد میلیونی بایرن کیست
  • اعتماد بارسا به ستاره‌اش: دستمزد ۱۲ میلیونی در راه است
  • دریافت وام قرض الحسنه 10 تا 100 میلیونی برای یارانه بگیران